جدول جو
جدول جو

معنی ناظم تبریزی - جستجوی لغت در جدول جو

ناظم تبریزی
(ظِ مِ تَ)
محمد صادق، معروف به صادقا. نصرآبادی آرد: ’ساکن عباس آباد اصفهان بود... فی الجمله تحصیلی کرده بود، خود را از قید تعلق فارغ ساخت مدتی در مکۀ معظمه ساکن شده بود و اوقات صرف عبادت و مجالست اهل حال می کرد، تذکرۀ مختصری نوشته، چند سال قبل از تحریر فوت شد’. او راست:
آغوش گل ز سینۀ چاکم نشانه ای است
دستان بلبلان ز سرودم ترانه ای است
خاشاک راه او که به مژگان ربوده ام
از بهر مرغ دیدۀ من آشیانه ای است.
رجوع به تذکرۀ نصرآبادی ص 411 و نگارستان سخن ص 116 و روز روشن ص 676 و دانشمندان آذربایجان ص 369 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دِ رِ تَ)
کلب علی متخلص به نادرا یا نادر از شاعران عهد صفویه است. نصرآبادی آرد: او هم زرگر و نقاش بوده و از تبارزۀ عباس آباد است اما گویا اصلش اصفهانی است. از اشعار اوست:
هشدار کزین جهان دون باید رفت
چون آمده ای ببین که چون باید رفت
آخر به طپانچۀ مغنی اجل
زین دایره چون صدا برون باید رفت.
#
آنی که مسیحات ز بیماران است
صد یوسف مصرت ز خریداران است.
در دست تو خاتمی که جبریل آورد
انگشتر زنهار گنه کاران است.
#
به پای مدّ هر تقصیر مهر توبه ای دارد
مفاصائیست نادر چون گشائی دفتر ما را
لغت نامه دهخدا
(یِ تَ)
از شاعران دوران صفویه است. نصرآبادی آرد: در ایام عمرش به لباس فقر و فنا بسر برده کمال شکستگی و آرام داشت. گاهی مصرع رنگین میگفت چنانچه خود در این باب گفته:
ناجی اندر دست شاعر روز میدان سخن
مصرع رنگین کم ازشمشیر خون آلود نیست.
(دانشمندان آذربایجان از نصرآبادی).
و نصر آبادی در تذکرۀ خویش این ابیات را از او نقل کرده است:
بیرون از خود بخود رهی پیدا کن
چون نالۀ با اثر به هر دل جا کن
گر زمزمه ای رسد به گوشت بخروش
کم نیستی از دایره گوشی واکن.
هیچگه چشم سیه مست ترا خواب نبرد
که به بیداریش از گریه مرا آب نبرد
بجز از من که به خاکستر گلخن مردم
هیچکس رنگی از ین بستر سنجاب نبرد.
(از تذکرۀ نصرآبادی)
لغت نامه دهخدا
(صِ حِ تَ)
معروف به میرزا عرب، از شاعران قرن یازدهم است و در عباس آباد اصفهان ساکن و به کار تجارت مشغول بود. مؤلف دانشمندان آذربایجان بنقل از بیاض صائب آرد: ’ میرزا صائب بر شیوۀ سخنان وی اعتقاد کامل داشته و صد بیت از دیوان وی داخل بیاض خود کرده و در مقطع غزلی چنین گفته است:
این جواب آن غزل صائب که ناصح گفته است
قالب ساغر بخون می گواهی میدهد’.
او راست:
با علمت اگر عمل برابر گردد
کام دو جهان ترا میسر گردد
مغرور به این مشو که خواندی ورقی
زآن روز حذر کن که ورق برگردد.
*
گر یار بشنود سخنی از زبان ما
قالب کند مشایعت حرف جان ما.
*
از زندگی به مرگ کشیده ست کار ما
خواب گران ما شده سنگ مزار ما.
از منع باده محتسب شهر را چه سود
خواهد مگر که قیمت می راگران نمود؟
ناصح قبل از سال 1081 هجری قمری درگذشته است. رجوع به تذکرۀ سرو آزاد ص 108 و شمع انجمن ص 490 و سفینۀ خوشگو ذیل حرف ن و روز روشن ص 171 شود
لغت نامه دهخدا
(نَ یِ تَ)
نظام الدین علی، جوهرشناس تبریزی متخلص به نظمی، از شعرای متوسط قرن دهم هجری قمری است، در عهد سلطنت اکبر شاه به هندوستان رفت و در دربار او به شاعری پرداخت. او راست:
چنان خواهم نوشتن صورت احوال در نامه
که می گردد ز آب چشم من فی الحال تر نامه.
(از تذکرۀ روز روشن ص 836) (دانشمندان و سخنوران آذربایجان ص 386). رجوع به نگارستان سخن ص 124 و هفت اقلیم ذیل اقلیم چهارم شود
لغت نامه دهخدا
(یِ تَ)
ازسخنوران قرن دهم تبریز است. سام میرزا صفوی این بیت را از وی نقل کرده است:
ای خوش آن ساقی که ما را جام بیهوشی دهد
تا ز غمها یک نفس ما را فراموشی دهد.
و رجوع به دانشمندان و سخن سرایان آذربایجان ص 370 شود
لغت نامه دهخدا